عشق من
در نهان به آنان دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکار از آنان که دوستمان دارند غافلیم شاید این است دلیل تنهایی ما (دکتر شریعتی)!!!!!!!!!!! من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم بر لب کلبه ی محصور وجود، من در این خلوت خاموش سکوت، اگر از یاد تو یادی نکنم، می شکنم اگر از هجر تو آهی نکشم، تک و تنها، می شکنم به خدا می شکنم 12 دی 1389برچسب:, :: 6:35 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
دو شنبه 12 دی 1389برچسب:, :: 1:24 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
ای کاش کنارت بودم تا ادامه مطلب ... 10 دی 1389برچسب:, :: 5:58 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
9 دی 1389برچسب:, :: 1:28 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
خوب به تصویر نگاه کنید و قبل از اینکه مطلب این پست رو کامل بخونید نتیجه گیری خود را از عکس در ذهنتان نگه دارید و سپس با توضیحی که برای عکس این دو پرنده نر و ماده در ادامه میگذارم منطبق کنید، در اینکه خانمها به بسیار حرف زدن مشهورن شکی نیست، تا کنون این قبیل مشکلات در انسان ها مابین خانم ها و آقایون دیده میشد ولی با توجه به اتفاق رخ داده در این عکس گویا پرنده ها هم از این مشکل در امان نمانده اند و حسابی از این پرگویی خسته شده و راه جدیدی برای مهار آن پیدا نموده اند، البته این روش در انسان ها جواب نمیدهد و در صورت بکارگیری این شیوه توسط آقایون برای مهار پرگویی خانمها با پرتاب اجسام سختی از قبیل کفگیر و ماهیتابه روبرو خواهند شد، حال به این نتیجه رسیدید که توضیحات من با آنچه که شما از این عکس برداشت کردید یکی بود؟ منبع عکس و مطلب: 1000ax.blogspot.com 9 دی 1389برچسب:, :: 7:34 قبل از ظهر :: نويسنده : مهرداد
گفتمش نقاش را نقشی بکش از معرفت… با قلم نقش تو را با وسعت دریا کشید… ================================ خاک من gel شود و gol شکفد از gel من… تا ابد مهر تو بیرون نرود از del من ای gol من… ================================ میگن جای گنج در ویرانه هاست… چه گنجی ز تو بالاتر و چه جایی ز قلب من ویرانتر… ================================ اگه یه شب دیدی تو آسمون ستاره ای نیست حاضرم تا صبح برات چشمک بزنم به شرطی که وقتی خورشید در اومد ستاره رو فراموش نکنی… ================================ غضنفر باباش میسوزه روی مغازه اش مینویسه: به علت پدر سوختگی مغازه تعطیل است! ================================ تو که آهسته میخوانی قنوت گریه هایت را میان ربنای سبز دستانت دعایم کن… ================================ اگر با گریه دریایی بسازم… اگر با خنده رویایی بسازم… اگر خنده شود در من فراموش… اگر گریه شود با من هم آغوش… تو را هرگز نخواهم کرد فراموش… ================================ هر کجا دور از تو باشم نازنینم غربت نشینم… هر کجا پایت گذاری خاک نرم آن زمینم… ================================ سودای دلم قسمت بی هر سر و پا نیست… خوش باش که یک لحظه دلم از تو جدا نیست… ================================ ////////// // // /// /// /// /// اینا بارونه! فرستادم تا پژمرده نشی، چون خیلی گلی! ================================ ای صمیمی ترین آیت مهر… با صمیمانه ترین یاد به یادت هستم… ================================ هرچی عشقه با نگینش… هرچی خوبه بهترینش… آسمون ها با زمینش… همشون فدات… ================================ دوست داشتن خوبان همیشه گفتنی نیست… گاه سکوت است و گاه نگاه و گاه یک پیام… 8 دی 1389برچسب:, :: 9:1 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
اگه تو با من بمونی عاشقترینم عزیزم ادامه مطلب ... 4 دی 1389برچسب:, :: 8:38 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
زندگي کتابي است پرماجرا ، هيچگاه آنرا به خاطر يک ورقش دور مينداز مي گويند زندگي زيباست و بهار را گواه مي اورند و من مي گويم زندگي زيباست اگر باور هاي پاک را باور داشته باشيم 4 دی 1389برچسب:, :: 3:4 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است, دستشو گرفتم و گفتم: باید راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه طوری باید بهش بگم, انگار دهنم باز نمی شد. 4 دی 1389برچسب:, :: 10:21 قبل از ظهر :: نويسنده : مهرداد
کلیپ اول یه دکلمه زیبا از مریم حیدر زاده
دانلود فایل click here download www.lxl.ir :پسوورد حجم :۲.۶۶ mb
-.-.-.-.-.–.-.-.-.-.–.-.-.-.-.–.-.-.-.-.- کلیپ دوم .. موزیک ملایم عاشقانه
دانلود فایل click here download www.lxl.ir :پسوورد حجم :۴.۶۴ mb
-.-.-.-.-.–.-.-.-.-.–.-.-.-.-.–.-.-.-.-.- کلیپ سوم ….کنارم بخواب
دانلود فایل click here download www.lxl.ir :پسوورد منبعwww.lxl.ir حجم :۳.۹۲ mb 3 دی 1389برچسب:, :: 10:13 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
عشق تو مانند روح در وجود من است که فقط هنگام مرگ از هم جدا ميشويم . . . 3 دی 1389برچسب:, :: 7:43 بعد از ظهر :: نويسنده : مهرداد
گه کسي رو دوست داري نه براش ستاره باش نه آفتاب چون هردوشون مهمون زود گذرند. پس براش آسمون باش که هميشه بالاي سرش باشي من غریبه ای دیروز. آشنای امروز و فراموش شده ای فردا.پس در آشنایی امروز مینگرم.تا در فراموشی دنیا یادم کنی! زندگي کتابي است پرماجرا ، هيچگاه آنرا به خاطر يک ورقش دور مينداز نمي نويسم ..... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني ...حرف نمي زنم .... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي ...نگاهت نمي كنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني.... صدايت نمي زنم ..... زيرا اشك هاي من براي تو بي فايده است فقط مي خندم ...... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام ضد حال های موجود در اینترنت:میری تو یه وبلاگ میبینی موزیک قالبش آهنگ شماعی زادست!!یه فایل زیپ دانلود میکنی به جز آنفلانزای مرغی تمام ویروسها توش هستن.تو جستجوگر گوگل تایپ میکنی" کرگدن" عکس خودتو پیدا میکنه.بعد از کلی کار و خستگی میری اینترنت میبینی یاهو هم فیلتر شده.داری واسه استادت ایمیل(التماس واسه نمره)میزنی یهو کارتت تموم میشه.میری تو کافی نت دانشگاه میبینی فقط سایت لبیک دات کام بازه!!!رو لینک" فقط بالای 18 سال" کلیک میکنی میری تو سایت عمو پورنگ فرق رفاقت دخترا و پسرا: یه زن شب نمیاد خونه فردا صبح که میاد شوهرش می پرسه کجا بودی؟می گه خونه یکی از دوستام.مرد به ده تا از صمیمی ترین دوستای زنش زنگ می زنه همشون انکار می کنن وحتی یه نفر هم گردن نمی گیره. یه شب یه مرد نمیاد خونه فردا صبح زنش می پرسه کجا بودی؟می گه خونه یکی از دوستام بودم.زن به ده تا از صمیمی ترین دوستای مرد زنگ می زنه هشت تاشون تایید می کنن که مرد شب پیش اونا بوده ودو تای دیگه هم تاکید می کردن که حتی همین الانم پیش ماست ولی به هزارو یک دلیل نمی تونه حرف بزنه. نمیگم که برام قدر یه دنیا عزیزی چون دنیا یه جایی تموم میشه... نمیگم که مثل گلی چون گل هم یه روز پژمرده میشه... نمیگم که سیاهی چشامت مثل شب پر ستاره است چون شب هم پایانی داره... نمیگم مثل آب پاک و زلالی چون آب همیشه پاک نمی مونه... نمیگم دوست دارم چون که........ من اصلا دوستداشتن رو بلد نيستم در سرزمین عشق رشته کوهی است به نام صفا که این رشته کوه آبرفتی دارد به نام وفا و این آبرفت به پیچی می رسد به نام وداع به امید اینکه هرگز به این پیچ نرسیم. شاگردی از استادش پرسيد:" عشق چست؟ " استاد در جواب گفت: " به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچينی! " شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسيد: "چه آوردی؟ " و شاگرد با حسرت جواب داد: " هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه های پر پشت تر ميديدم و به اميد پيدا کردن پرپشت ترين، تا انتهای گندم زار رفتم ." استاد گفت: " عشق يعنی همين! " شاگرد پرسيد: " پس ازدواج چيست؟ " استاد به سخن آمد که : " به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور. اما به ياد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی! " شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسيد که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: " به جنگل رفتم و اولين درخت بلندی را که ديدم، انتخاب کردم. ترسيدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم." استاد باز گفت: " ازدواج هم يعنی همين!! به قلبم نتونستم یاد بدم که نشکنه ولی یاد دادم وقتی شکست لبه تیزش دسته کسی رو که اونو شکست نبره زرد است که لبریز حقایق شده است تلخ است که با درد موافق شده است شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی پاییز بهاری است که عاشق شده است *کيه که آخر ديوونگيه واسه چشات* *کيه جز من که ميميره واسه لحن خنده هات* *کي واست قصه ميگه شبا که خوابت نمي ره* *کيه پا به پات مياد وقتيکه بارون مي گيره* *کيه وقتي تشنته تو ابرا بلوا مي کنه* *اگه يک جرعه بخواي کوير و دريا مي کنه* *يه شب موي تو رو به صد تا مهتاب نمي ده* *پات مي سوزه ولي تن به سايه و اب نمي ده* *اون منم که عاشقونه شعر چشمات و مي گفتم* *هنوزم خيس ميشه چشمام وقتي ياد تو مي افتم* *هنوزم مياي تو خوابم تو شباي پر ستاره* *هنوزم مي گم خدايا کاشکي بر گرده دوباره* |
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |